گلهزنها از امپراتوری اویغورستان تا دیار قشقایی: (پژوهشی پیرامون اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی طایفه گلهزن ایل قشقایی)
نویسنده: جهانگیر صادقیدهدار
سال چاپ: ۱۳۸۹
تعداد صفحات: ۵۰۰
هریک از قبایل قشقایی به محصولی و هنری شهرت داشت. کشکولی به قالیهای بیبیباف خود، دره شوری به اسب زیبا و سوار سبکپا، شش بلوکی به ثروت و مکنت، ساربانها به عاشقی و ترنم و موسیقی و گلهزنها هم به مردان شجاع و یاغیان سرکش خود شهرت دارند. گلهزنها سرکش و مغرورند و باج به فلک نمیدهند. سیمای آنها هم سیمای دیگری است.
عبارات فوق برگرفته از محتوی یکی از داستانهای شادروان محمد بهمن بیگی در بارة گله زنها است و کتاب حاضر پژوهشی است دربارة اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی طایفة گلهزن که به صورت ویژه به تاریخ و تحولات درونی این طایفه میپردازد.
نویسنده در فصل نخست کتاب برخی از اصطلاحات عشایر ایران را شرح میدهد.
در فصل دوم چگونگی پیدایش ایل قشقایی بررسی میشود.
فصل سوم و چهارم به ترکان اویغوری و پیدایش بهاءالدینیها اختصاص دارد.
در فصل پنجم تا ششم جایگاه طایفة گلهزن در ایل قشقایی، بئیلهها و تیرههای این طایفه و ییلاق و قشلاق طایفة گلهزن بیان میشود.
فصلهای هشتم تا پانزدهم به شرح معرفی تیرههای این طایفه و ارکان اصلی آنها اختصاص دارد.
در فصلهای شانزدهم تا سی و پنجم به مباحثی همچون وضعیت اقتصادی، سواد و سوادآموزی؛ اصطلاحات و لغات خاص، مراسم ازدواج، فرهنگ فردی و اجتماعی؛ نحوة زندگی و وقایع این طایفه در دورانهای مختلف تاریخی تا پیروزی انقلاب اسلامی اشاره میشود.
گله زن ها
موجود در انبار
داریوش گرجی –
گله زن بهترین طایفه قشقایی بسیار باغیرت حتی خواهرزاده هاشون از همه زرنگتر دلیرتر
علی رضا بیگی –
گله زن چو مرغابی نیست که قطرهای باران را پشت خود حس کند گله زن چون عقاب است بر فراز ابرها نظاره گر چکیدن باران هست اگه ما گله زن ها نبودیم مطمئنا اسم عشایر ایران خدشه دار میشد
مصطفي مددي گله زن اقري –
بازي باگله زن يعني بازي باباروت
فرشاد مشیری –
گله زنی یا ول زادی ؟