مادر ایل
نویسنده: فریدون فرهنگ دره شوری
تعداد صفحات: ۸۶
چاپاول: ۱۳۸۸
در این داستان قصههای تلخ و شیرین ایل قشقایی به تصویر کشیده شده است. «لاچین» جوان نیرومند و کارآمد، هجده سال نزد پدر نعلبندی کرده، سیخ و جوالدوز و داغ گوسفند و اسب و سهپایه و چیزهایی دیگر از آهن میساخته. او و خانوادهاش از طبقهای به نام »غربت« بودند و اهل قبیله آنها را بیگانه میدانستند. «حاج امیر»، کدخدای قبیله، دید خوبی نسبت به غربت جماعت نداشت و آنها را بیریشه و بیسروپا میدانست، ولی لاچین آرزوی چوپانی کردن برای حاج امیر و لذت همجواری با آنها را داشت و آرزو میکرد حرفه و تجربة چوپانی خود را پایهگذاری کند. حاج امیر با وجودی که ارزش لاچین را میدانست، ولی با توجه به دیدی که به جماعت غربتی داشت، او را برای چوپان شدن نپذیرفت و به چادر مشهدی که آرزوی داشتن چوپانی همانند لاچین را داشت برد و مشهدی با کمال میل او را پذیرفت. بعد از مدتی خبر فرار خیانتآمیز لاچین با درنا دختر مشهدی که از دو طایفة مختلف بودند همه را در غم و اندوه فرو برد و آبروی طایفه و قبیله را لکهدار کرد. این لکة ننگ با هیچ تدبیری قابل از بین بردن نبود و فقط خون میتوانست آن را پاک کند. ادامة ماجرا را در کتاب میخوانید.
دو عنوان زیر در این کتاب دیده میشود:
• درنا
• مادر ایل
مادر ایل
موجود در انبار
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.