طلای شهامت
نویسنده: محمد بهمن بیگی
انتشارات؛همارا
چاپ اول: ۱۳۸۶
تعداد صفحات: ۱۳۵
این کتاب آخرین اثر محمد بهمنبیگی است که در سال ۱۳۸۶ منتشره شده و با یادداشتی از نویسنده در سوگ فرزند آغاز میشود. سپس مقدمه میآید. متن اصلی کتاب، بیست و یک بخش دارد؛ بیست داستان کوتاه، قطعه ادبی، گزارش و …. که بخش تصاویر هم پایانبخش این کتاب است. عناوین این بیست قطعه چنین اند:
۱٫ هفت فرار و یک قرار
۲٫ علی پناه
۳٫ نامهای به برادرم
۴٫ خدمت و خیانت
۵٫ پیام دلاویز پیپ
۶٫ درود به شمال
۷٫ نامهای و گفتاری
۸٫ طلای شهامت
۹٫ طریق نجات
۱۰٫ مهر مادر
۱۱٫ مرگ مادیان
۱۲٫ نامهای به یک معلم
۱۳٫ سال نوری
۱۴٫ سعدی در بیمارستان دی
۱۵٫ سفر به روسیه
۱۶٫ دکتر کریم فاطمی
۱۷٫ علیاصغر حکمت
۱۸٫ سهرابخان قشقایی
۱۹٫ ملااسکندر
۲۰٫ دو تصویر
۲۱٫ تصاویر
میتوان کتاب را به دو بخش تقسیم کرد: شامل هفت قطعة نخست که روایتگر زندگی پرفراز و نشیب بهمن بیگی در دوران پس از انقلاب اسلامی است و بخش دوم که شامل خاطرات او از ایام نوجوانی تا دوران ارائة انواع خدمات به جامعه عشایری است. در این بخش، شاهد تک نگاریهای نویسنده دربارة افرادی مانند دکتر کریم فاطمی و علی اصغر حکمت هستیم.
جملهای از بهمنبیگی در باب دلیل انتخاب عنوان «طلای شهامت« که توضیح میدهد:« عزیزان من، تنها راهی که برایمان مانده، همین است. تنها راه، باسواد کردن بچهها و جوانها است. سواد تنها راه نجات است، بهترین داروی درد ماست، ولی به شرط آنکه با سواد و دانشی که میدهیم شجاعت و شهامت را از آنان نگیریم.»
بهمنبیگی میداند که در امر آموزش، یادگیری الفبا همهی مسأله نیست، بلکه باید از دانشآموزان افرادی ساخت که شهامت پرسش و تلاش برای یافتن پاسخ را داشته باشند. از این رو، اشاره میکند: «طلای شهامت را با پشیز سواد مبادله نکنیم.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.