سمرقند من، استاد من
نویسنده: عبداله نامداری قرهقانی
انتشارات :قشقایی
سال چاپ: ۱۳۹۴
تعداد صفحات: ۲۰۸
این کتاب حاصل خاطرات، مشاهدات و دریافتهای نویسنده از محیط پیرامون خود است که در بعضی موارد به داستان نویسی نزدیک میشود. البته قالب اکثر قطعات خاطره است که به صورت داستانی کوچک روایت میشوند. نویسنده در بیان مقصود خود از شعر، امثال و حکم نیز بهره برده و جهانی رنگارنگ پیش روی خواننده قرار داده است. بیشتر قطعات به نحوی با آموزش عشایر و شخص محمد بهمن بیگی در ارتباط بوده و عنوان نیز با اشارهای به اثر بهمنبیگی «بخارای من، ایل من» نوشته شده است.
کتاب سه مقدمه دارد که به دلیل تنوع موضوعات مطرح شده در آن دور از انتظار نیست. در پیشگفتار قرهقانی به کتاب «خاطرات ملک منصورخان» اشاره دارد و قضاوتهای نویسندهی آن را به دور از انصاف، و توهینی به شعور مردم میداند و بیان میکند که گرچه بهمنبیگی مانند همهی انسانها اشتباهاتی داشت، اما خدمات او به ایل را نمیتوان به دستنشاندگی و ثروتاندوزی فروکاست.
نویسنده به استاد خود نام سمرقند میدهد و این جمله را مطابق با احوال او میداند: «سمرقند زیباترین چهرهای که زمین هرگز مشابه آن را به خورشید جهانتاب عرضه نکرده است.» در بخشهای دیگر نویسنده به بیان خاطراتی دربارهی خیام، حسن صباح و سمرقند میپردازد که در این قسمتها تقریباً فاصلهای بین داستان و خاطره دیده نمیشود. کتاب دارای ۱۸ بخش است و قسمت منابع نیز بخش هجدهم را تشکیل میدهد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.