حساب کاربری

لطفا از حروف a-z,A-Z,0-9 استفاده نمایید - حداقل 5 کاراکتر

حداقل 8 کاراکتر

قتل خسرو خان قشقایی


قتل خسروخان قشقایی

رجبعلی طاهری

نیروهای سپاه وارد خانه‌ای که خسرو قشقایی در آن بود، می‌شوند و ایشان را در حمام بازداشت می‌کنند و می‌برند. زمانی‌که من به اینها اعتراض کردم و گفتم که من به شما نامه دادم و در اسلام این نامردی می‌شود اقلاً شما فهمیدید که اگر کوچک‌ترین فرد اسلام به یک‌نفر از کفار امان بدهد، بر همه واجب است که این امان را حفظ کنند. من از طرف حضرت امام و هیئت دولت همه نامه نوشتم. خسرو هم که آمده تسلیم شود ولی آنها گفتند: «نه ! می‌خواسته فرار کند». گفتم : «اگر می‌خواسته مثل ناصر فرار کند باهم می‌رفتند یا جداجدا می‌رفتند؟ اگر شما راست می‌گفتید باید صبر می کردید ایشان از حمام بیرون بیاید از خانه هم بیرون بیاید ، تعقیبش کنید. اگر به طرف خانه‌ی من آمد که مشکلی نبود ولی اگر به طرف خارج از شهر می‌رفت ، آن وقت حرفتان قابل قبول بود. من حرف شما را اصلاً قبول ندارم، شما خیانت کردید». من تقاضای ملاقات کردم که گفتند نه اگر به تو وقت ملاقات بدهیم او روحیه‌اش قوی می‌شود و متأسفانه با همان شیوه‌هایی که صحیح نیست، نگذاشتند کسی با وی ملاقات کند و ایشان را هم اعدام کردند¹. همین جا بد نیست من جمله‌ای از حضرت آیت‌الله حائری بگویم. در زمانی که خسرو بازداشت می‌شود، آقای حائری هم که آن‌موقع تقریباً حرف بچه‌های سپاه را قبول کرده بود، در این مدت دو سه بار خسرو را خواب می‌بیند و از روی این خواب‌ها می‌فهمد که او مظلوم واقع شده و در این کار خودش هم بی‌تقصیر نبوده است. لذا در دو سال پیش در سالگرد آیت‌الله ربانی² ایشان سخنرانی و اعلام کرد: من اطلاع نداشتم بچه‌ها آمدند این گونه گفتند و بالاخره مرا اغفال کردند و با صراحت و شجاعانه گفتند: که ما تازه امام‌جمعه شده بودم و یک مقدار تحت تأثير جوّ موجود بودم. اما آیت‌الله ربانی مردی بود که تحت تأثیر حرف‌ها قرار نمی‌گرفت و بالاخره مراقب بود و لذا ایشان مظلومانه کشته شد و وی خود را مقصر می‌دانست. ولی مثل اینکه خودِ آقای حائری گفته بود که این قسمت هایش در تلویزیون پخش نشود و صلاح هم نبود پخش شود.

پانوشت:
۱- خسرو قشقایی در تاریخ ۹ مهر ۱۳۶۱ در محل فیروزآباد استان فارس به اتهام قيام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و اقدام علیه نظام جمهوری تیرباران شد.

۲- سالگرد آیت‌الله ربانی در مدرسه‌ی خودش مراسم می‌گیرند و همیشه یکی از روحانیون برجسته سخنرانی می‌کنند. ( راوی )

_______
📖 پاورقی از کتاب ، لبخندهای زمستانی (خاطرات رجبعلی طاهری) ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
صفحات ۲۲۰-۲۱۸

حسن میرزایی
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

X